مناجات پایانی ماه رمضان
دارد بساط مــاه خــدا جــمــع می شود از سفره نان و آب و غذا جمع می شود آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود دارد ز دست های گــدا جــمع می شود فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد زیــبــاتــرین بهــانــه ما جـمع می شود یک ماه شهر ما نـفــس راحتــی کشید اما چه زود حال و هــوا جمع می شود نزد طـبـیب حــال دلــم خوب می شود وقتی طبـیب هست شـفــا جمع می شود من تــازه انس تـازه گــرفتم به نــام تو ربّ کــریم سفــره چرا جمع می شود؟ دیگر ببخش هرچه نـبـخـشیده ای زما دیگر ببخش هرچه گــدا جمع می شود ما را ببخش؛ به حق ســرِ منشقِ علی این لحظه های لطف و صفا جمع می شود امشب که رفت جز عرفه،ای خدای من دریــای رحمت تو کجـا جمع می شود این بار من که ریخته در راه، آخرش با رحـمــت امــام رضـا جمع می شود امشب که رفت وعده ما درمحرم است درصحن ارک اهل عزا جمع می شود آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا در صحن شاه کرب وبلا جمع می شود |